مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي

۱۴ بازديد
مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي

دانلود مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي بصورت جامع و كامل برگرفته شده از پايان نامه كارشناسي ارشد با منابع بروز و جديد

دانلود مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي

مباني نظري اختلالات اضطرابي پيشينه اختلالات اضطرابي دانلود مباني نظري اختلالات اضطرابي پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي ادبيات نظري اختلالات اضطرابي فصل دوم پايان نامه اختلالات اضطرابي مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي ادبيات و مباني نظري اختلالات اضطرابي
دسته بندي روانشناسي و علوم تربيتي
فرمت فايل doc
حجم فايل 101 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 63

دانلود مباني نظري پايان نامه رشته روانشناسي

مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي

 
 
 
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
توضيحات:
فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
 
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
 
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
 
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
 
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
 
منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
 
نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
 
بدون هيچ تگ و تبليغات، قابليت پرينت دارد
 
 منبع و توليد در انحصاري در :فروشگاه ساز فايلينا
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
 
 
 
 
 
 

مقدمه مباني نظري اختلالات اضطرابي

اختلالات اضطرابي :
دادستان (1384) اختلالات اضطرابي را اينگونه تعريف مي كند: 
اختلالات اضطرابي مجموعه اي از اختلالات را پوشش مي دهند كه اضطراب يكي از نشانه هاي اصلي آنهاست. وجه مشترك اين اختلالات، رنج رواني و به خصوص اضطرابي است كه به صورت محض يا همراه با نشانه هاي ديگر متجلي مي شود. همچنين براساس چهارمين راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV)، اضطراب تعميم يافته عبارت است از وجود اضطراب مفرط و نگراني يا انتظار يك رويداد نگران كننده، در حداقل شش ماه گذشته درباره پاره اي رويدادها يا فعاليت ها به طوري كه فرد قادر به مهار نگراني خود نبوده و با علائمي از قبيل بي قراري، خستگي پذيري، مشكلات تمركز يا حافظه و تنش عضلاني همراه است.
 
اضطراب: 
 احساس رنج آوري است كه با يك موقعيت ضربه آميز كنوني يا با انتظار خطري كه به شيئي نامعين وابسته است، همراه است (دادستان، 1384). تعريف هاي متعددي براي اضطراب از دادستان (1384) نقل شده است كه به آنها اشاره مي شود.
 يك احساس به ستوه آورنده است و به منزله چيزي است كه ممكن است در تنشي گسترده و اغلب بي نام اتفاق افتد (لافون ، 1973).
        عبارت است از واكنش فرد در مقابل يك موقعيت ضربه آميز، يعني موقعيتي كه زير تاثير تحريكات اعم از بيروني يا دروني واقع شده و فرد در مهار كردن آن ناتوان است (چاپلين ، 1975).
        ناراحتي در عين حال بدني و رواني است كه بر اثر ترسي مبهم و احساس نا ايمني و تيره روزي قريب الوقوع در فرد آدمي به وجود مي آيد (پيه رون ، 1985).
 
نگراني پيشاپيش نسبت به خطرها يا بدبختي هاي آينده، توام با احساس بي لذتي يا نشانه هاي بدني تنش و منبع خطر پيش بيني شده است كه مي تواند بيروني يا دروني باشد (DSM IV ، 1994).
    احدي و بني جمال ( 1385) نيز اضطراب را اينگونه تعريف مي كنند:  ناراحتي ذهني دردناكي است كه از پيش بيني آسيب هاي احتمالي ناشي مي شود. اضطراب ها مانند نگراني ها معمولا بي دليل اند و ناشي از آشفتگي درون خود فرد هستند نه معلول عوامل خارجي. 
 
اضطراب فراگير:
 اضطراب مفرط و نگراني درباره رويدادهاي آينده مانند امتحانات، مجروح شدن يا مشاركت در  فعاليت هاي گروهي يا پرسيدن سوالاتي از خود از قبيل اينكه آيا قادرم از عهده آنچه از من انتظار ميرود برآيم؟ (دادستان، 1384).
همچنين نگراني خفيف دائمي كه تقريبا به هر وجه از زندگي و سلامت رواني و جسمي بيمار ممكن است مربوط شود از اين رو به آن اضطراب "مواج آزاد" نيز مي گويند (پور افكاري، 1385).
 
استرس: 
فشار يا تنش فيزيكي، رواني يا هيجاني است كه بر اثر الزامات و مطالبات محيطي، موقعيتي يا هيجاني ايجاد مي شود (رايس، ترجمه فروغان، 1387).
 
 
 
 
2-2-2-1. نظريه فرويد درباره اضطراب
اضطراب و مقابله با استرس مفاهيم مهمي در روانشناسي شخصيت محسوب مي شوند (لازاروس، 1991 و لازاروس و لانير ، 1978، به نقل از كرون و هاك ،2011). درخلال قرن نوزدهم، كساني را كه با وجود سلامت ظاهري جسماني، داراي رفتارهاي انعطاف ناپذير و خود-تخريب گر بودند، تحت عنوان روان آزرده  نام مي بردند. گرچه تا ابتداي قرن بيستم ديدگاه مبتني برپديد آيي زيست شناختي روان آزردگي رواج داشت، پس از آن اين ديدگاه جاي خود را به ديدگاه فرويدي مبتني بر پديد آيي روانشناختي روان آزردگي داد. فرويد اصطلاح روان آزردگي را به معناي اختلالاتي به كار برد كه ريشه در اضطراب دارند.
 
 به عقيده وي اين اختلال از علل جسماني ناشي نمي شود بلكه رفتارهاي نوروزي به عنوان علامت مشخصه روان آزردگي، به عنوان شيوه بيان اضطراب و يا دفاع عليه اضطراب محسوب مي شوند. فرويد همچنين اضطراب را به عنوان علامت هشداردهنده پايگاه " من" قلمداد مي كرد كه مكانيزم هاي دفاعي را به راه مي اندازد. در دومين طبقه بندي مجموعه تشخيصي و آماري بيماري هاي رواني (DSM II، 1968، به نقل از دادستان، 1384)، روان آزردگي منطبق با ديدگاه فرويد به اين صورت تعريف شده است كه" اضطراب به منزله خصيصه اصلي روان آزردگي ها است و مي تواند به گونه اي مستقيم بيان شود يا  ناهشيارانه و خود به خود، بر اساس مكانيزم هاي روان شناختي مختلف مهار گردد" (ص: 58). در سال هاي اخير اين ديدگاه به ويژه از سوي رفتار گرايان مورد مخالفت قرار گرفته است. اين ديدگاه اعتقاد دارد روان آزردگي ها گستره اي وسيع تر از اختلالات اضطرابي را پوشش مي دهند (دادستان، 1384).
 
 
 البته انتقادهاي ديگري نيز به ديدگاه فرويد وارد شده است. از جمله اين كه اضطراب مانند هوش سازه اي استنباطي است كه بر اساس گزارش هاي فاعلي، رفتارهاي اجتنابي و علائم فيزيولوژيكي سنجيده مي شود، و هنوز درباره شيوه هاي سنجش اين نشانه هاي اضطرابي و چگونگي بروز آن در افراد مختلف اتفاق نظر وجود ندارد. اين انتقاد به اين نكته مهم اشاره دارد كه اضطراب در افراد مختلف به گونه هاي متفاوتي بيان مي شود به نحوي كه در سنجش اضطراب ممكن است فردي بر سنجش هاي فيزيولوژيكي و ديگران بر گزارش هاي فاعلي تكيه كنند. انتقاد ديگر اين است كه اضطراب را نمي توان در قلمرو روان آزردگي ها محدود كرد چراكه چنين تجربه اي هم در افراد بهنجار وجود دارد و هم در طيف گسترده اي از بيماران از جمله در بيماران افسرده، روان گسسته و حتي منحرفان جنسي ( همان منبع).
 
 

2-2-2-2. ساير ديدگاه ها درباره اضطراب و اختلال اضطراب فراگير

با توجه به نكات ارائه شده به خوبي مي توان فهميد كه فراهم كردن ضوابط تشخيصي دقيق براي اختلالات اضطرابي همواره با دشواري هايي روبرو بوده است. اما به طور كلي مي توان گفت اختلالات اضطرابي به مجموعه اي از اختلالات پوشش مي دهند كه اضطراب يكي از  نشانه هاي اصلي آن است. وجه مشترك اين اختلال ها، رنج رواني و به خصوص حالت اضطرابي است كه به صورت محض يا همراه با نشانه هاي ديگر، متجلي مي شوند. بنابر اين هر اختلالي كه نشانه اصلي آن اضطراب است خواه اين اضطراب حاد و وابسته به موقعيت هاي معين يا پراكنده و مبهم و مزمن و مربوط به موقعيت هاي متنوع باشد، در قلمرو اختلالات اضطرابي قرار مي گيرد. در حقيقت اضطراب مستلزم مفهوم نا ايمني يا تهديد مبهم و پراكنده اي است كه فرد منبع آن را به وضوح درك نمي كند و اين مساله وجه تمايز اضطراب از ترس است، چراكه ترس مشخصا در مقابل شيء يا موقعيتي خطرناك بروز مي كند (دادستان،1384).
 
اضطراب داراي نشانه هاي مختلفي در سطح رفتاري (خشم، تخريب گري، فزون كنشي و اختلال توجه و اختلال هاي حركتي مانند لرزش)، بدني (شاخص هاي فيزيولوژيكي مانند تغيير ضربان قلب، تظاهرات جسمي مانند ادرار و مدفوع بي اختياري، روان بي اشتهايي و اختلال هاي خواب)، ارتباطي (بازداري، رفتارهاي اجتنابي و وابستگي اضطراب آميز) و شناختي(برانگيختگي فرايندهاي عقلي و اختلال تمركز حافظه) است. اما تظاهرات باليني اضطراب بر حسب سطوح تحول متفاوت و متنوع هستند به طوري كه اضطراب را در كودكان، نوجوانان و بزرگسالان از برخي جهات مي توان متمايز كرد. به طور مثال در كودكان بيشتر شاهد اضطراب جدايي و اضطراب تعميم يافته كودكان و در نوجوانان شاهد بحران هاي اضطرابي هستيم (همان منبع).
 
 
و اما در زمينه اختلال اضطراب فراگير،  برخلافR  DSM III كه ضابطه اول اين اختلال را " نگراني غير واقع نگر" مطرح كرده است، در DSM IV  ضابطه اصلي اختلال اضطراب فراگير، وجود اضطراب مفرط و نگراني نام برده شده به طوري كه فرد مهار كردن نگراني خود را مشكل مي داند. همچنين در چهارمين مجموعه تشخيصي آماري بيماري هاي رواني (DSM IV)، اختلال "فزون- مضطربي" دوران كودكي كه در R III DSM آمده بود، حذف شده و ضوابط آن در چهار چوب اضطراب تعميم يافته دوران بزرگسالي گنجانده شده است. 
 
در حقيقت ضوابط تشخيصي DSM IV  براي اين اختلال عبارت است از وجود اضطراب مفرط و نگراني و يا انتظار يك رويداد نگران كننده، اغلب روزها در خلال حداقل شش ماه گذشته درباره برخي رويدادها و فعاليت ها به طوري كه فرد قادر به مهار نگراني خود نبوده و اين اضطراب و نگراني با حداقل سه نشانه از نشانه هايي مانند بي قراري، خستگي پذيري، مشكلات تمركز و حافظه، برانگيختگي، تنش عضلاني و اختلال خواب همراه باشد. همچنين اين اضطراب و نگراني نارسايي هايي را در قلمرو كنش وري اجتماعي، حرفه اي، تحصيلي و ... ايجاد كرده باشد و ناشي از مصرف مواد يا دارو نباشد (دادستان ، 1384).
 
اضطراب تعميم يافته در خلال تحول تظاهرات كمي متفاوت دارد. به اين صورت كه معمولا اضطراب تعميم يافته در كودكان قبل از سيزده سالگي همزمان با اضطراب جدايي وجود دارد و مي تواند تا بزرگسالي به صورت اضطراب تعميم يافته يا هراس اجتماعي و يا ساير اختلالات اضطرابي پا بر جا بماند. در حالي كه اضطراب تعميم يافته به تنهايي در كودكان سيزده ساله و بزرگ تر ديده مي شود. نوع نگراني هاي كودكان مبتلا به اختلال اضطراب فراگير، معمولا فراتر از سطح تحول آنهاست و به همين دليل فزون رشد يافته به نظر  مي رسند. در نتيجه كمال جويي كه با ترديد هاي وسواس آميز نسبت به خود همراه است، در آنها ديده مي شود. گاهي نيز تبعيت جويي افراطي براي كسب تاييد ديگران وگاهي نشانه هايي مانند نا آرامي هاي مفرط حركتي، ناخن خايي و يا كشيدن موهاي سر و امتناع از شركت در فعاليت هايي كه مستلزم رقابت و دستيابي به كار آمدي است در كودك مبتلا به اضطراب فراگير مشاهده مي شود. البته گاهي تظاهرات جسماني از جمله ناراحتي هاي امعايي و احشايي، سردرد، تهوع، سرگيجه، مشكلات خواب و تنش بدون هيچ گونه مبناي عضوي در اين كودكان شايع تر است. نگراني هاي كودكان بزرگ تر بر روي مسائل تحصيلي و ارتباطي تمركز بيشتري دارد. در دوره نوجواني گرچه بحران هاي اضطرابي طبيعي و محدود هستند اما مي توانند زمينه ساز سازمان يافتگي هاي مرضي بعدي و بروز اضطراب هاي دوام دار و حتي احساس از هم پاشيدگي و واقعيت زدايي باشند (همان منبع).
 
 
 
 
 

دانلود مباني نظري و پيشينه تحقيق اختلالات اضطرابي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.