ارزيابي ميزان مهارت مديريت زمان در افراد 12 تا 30 ساله و ارائه راهكارهايي براي تقويت آن
هدف از اين پايان نامه ارزيابي ميزان مهارت مديريت زمان در افراد 12 تا 30 ساله و ارائه راهكارهايي براي تقويت آن بصورت جامع و كامل و جامع و با منابع جديد مي باشد |
دسته بندي | روانشناسي،علوم تربيتي واجتماعي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 395 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 254 |
دانلود پايان نامه كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي
ارزيابي ميزان مهارت مديريت زمان در افراد 12 تا 30 ساله و ارائه راهكارهايي براي تقويت آن
بيان مسئله
زمان، ارزشمندترين سرمايه هر فرد، گروه و سازمان است. در واقع تنها سرمايه برگشت ناپذير در اختيار انسان، زمان است، زيرا توليد پول، ماشين ، فناوري و حتي نيروي انساني، وابسته به صرف وقت و تأمين زمان است همجنين تنها سرمايه غيرقابل خريداري و غيرقابل توليد و بازيافت، زمان ميباشد. براي هر فردي در همه عرصههاي زندگي وقت ارزشي فرا طلايي دارد ، به جهت تغييراتي كه در دهههاي اخير در عرصه علوم و فنون انجام شده، زمان اهميت بيشتري يافته و مردم مجبور هستند با سرعت بيشتري كارهاي خود را انجام دهند، به همين دليل لزوم مديريت زمان، بيشتر احساس ميشود.( در حقيقت مديريت زمان يكي از راهبردهاي مؤثر در جهت كاهش ميزان اتلاف وقت است ، هدف آن جلوگيري از اتلاف وقت و نظم دادن كارها است (هاشميزاده، 1385)).
همچنين با توجه به اينكه زمان، يك منبع محدود به شمار ميآيد لزوم مديريت آن به خصوص در محيطهاي آموزشي براي دانشآموزان (نوجوانان و جوانان) از اهميت بالايي برخوردار است، به طوري كه به منظور كسب موفقيتهاي تحصيلي بايد از كارهاي غيرمهم صرف نظر كرد و كارها را الويتبندي نمود.دوره نوجواني و جواني يكي از مهمترين و بحرانيترين زمان زندگي هر فرد محسوب ميشود.طبق تعريف سازمان ملي جوانان، افراد 11تا29 سال نوجوان و جوان محسوب مي شوند.
نوجوان از دوره كودكي گذر كرده و وارد مرحله نويني از زندگي ميشود، ورود از دوره كودكي به دوره نوجواني ،فرد را با مسائل و مشكلات فراواني مواجه ميكند. بررسي اين مسائل و مشكلات در دنياي امروز از پيچيدگي خاصي برخوردار است ، بررسي اين مسائل و مشكلات مستلزم بررسي همه جانبه نسلي است كه در حال دگرگوني عميق شخصيتي است و براي سازگاري، از هيچ تلاش و كوششي دريغ نميكند . با توجه به اينكه تمامي قواي زيستي، روحي، رواني، فكري و عاطفي فرد از دوران بلوغ دچار تغيير و تحول ميشود، لازم است كه به نوجوانان درخصوص مديريت برخود (مديريت بر زمان) اطلاعات و آگاهيهايي داد ، همچنين با توجه به ويژگيهاي شخصيتي نوجوانان و جوانان با تنوع احوال، دگرگونيهاي رفتار، موضعگيري در برابر امور و طغيان، مبارزه ،احساسات گرم و آتشين، سن خودنمايي و غرور، اضطراب و بيقراري، حادثهجويي و شرايط خاصي كه نوجوانان و جوانان دارند بصورت بالقوه آمادگي انواع آسيبهاي اجتماعي را در خود نهفته دارند .
اگر در اين سنين ويژگيهاي مذكور و نيازهاي نوجوانان و جوانان از طرف مسئولين ذيربط ، خانوادهها و مربيان پرورشي و تربيتي مورد توجه واقع نشود نسل نوجوان و جوان با مسائل و مشكلات فراوان مواجه خواهد شد.يكي از مواردي كه در مديريت زمان نوجوانان و جوانان نقش بسزايي دارد، خود تنظيمي ميباشد. يادگيري خودتنظيمي[1] از مقولههايي است كه به نقش فرد در فرآيند يادگيري توجه دارد. اين سازه ابتدا در سال 1967 توسط بندورا مطرح شد (كديور، 1380) . اين سازه در نظريههاي مختلف روانشناسي از جمله نظريههاي رفتاري، شناختي، شناخت اجتماعي، و ساختگرايي مورد توجه قرار گرفته است. صاحبنظران مختلف الگوهاي متفاوتي از خود تنظيمي در يادگيري ارائه دادهاند. از جمله اين الگوها، الگوي پينتريچ[2] (1986) است. در اين الگو، خود تنظيمي در يادگيري به استفاده از راهبردهاي شناختي[3]، فراشناختي[4]، و مديريت منابع[5] اطلاق ميشود.
راهبردهاي شناختي، به راهبردهايي كه دانشآموزان براي يادگيري، به خاطرسپاري، يادآوري، و درك مطلب از آنها استفاده ميكنند ، اشاره دارد، اين راهبردها هم براي تكاليف ساده و حفظ كردني و هم براي تكاليف پيچيدهتر كه به درك و فهم نيازمندند كاربرد دارد(صمدي،1383).
راهبردهاي فراشناختي، راهبردهايي هستند كه جهت برنامهريزي- بازبيني- اصلاح فعاليتهاي شناختي مورد استفاده قرار ميگيرند. (براون و همكاران، به نقل از صمدي، 1373).
راهبردهاي مديريت منابع، راهبردهايي هستند كه يادگيرندگان از آن براي كنترل و اداره محيط، مثل مديريت در تنظيم وقت، نحوه تلاش، انتخاب محيط مطالعه، همچنين از افراد ديگر مثل معلمان، همسالان، و مانند آن استفاده ميكنند. اين راهبردها به دانشآموزان كمك ميكند تا با محيط سازگار شده و آن را با توجه به هدفها و نيازهاي خود تغيير دهند. (زيمرمن و مارتينز- پونز[6]، 1986)
در دوره نوجواني بايد به نوجوان خود نظمدهي رفتار را آموخت ، اينكار بوسيله آموزش و از طريق رسانهها قابل حل ميباشد.همانطور كه بندورا در مورد خود نظمدهي رفتار گفتهاند، رفتار آدمي عمدتاً يك رفتار خود نظم داده شده است و رفتار شخصاً تقويت شده بهتر از رفتارِ از بيرون تقويت شده، نگهداري ميشود، بايد به گونهاي رفتار كرد كه نوجوان خود پي به مسئله زمان ببرد (سيف، 1385، ص 370). از جمله چيزهايي كه نوجوان و جوان از تجربه مستقيم و غيرمستقيم (جانشيني) ميآموزد، معيارهاي عملكرد ميباشد و زماني كه اين معيارها آموخته شدهاند، پايهاي ميشود بر ارزشيابي شخصي فرد . كارآمدي شخصي تصوري يا خود كارآمدي تصوري، همانند معيارهاي عملكرد دروني شده، نقش مهمي در رفتار خود نظمدهي ايفا ميكند.زماني كه به نوجوان و جوان درخصوص خود نظمدهي آگاهي داده شود و يادگيري ايجاد كرد ،فرد در تلاش است تا به كارآمدي شخصي تصوري، سطح بالايي برسد، زماني كه به اين سطح رسيدند بيشتر ميكوشد و پشتكار بيشتري از خود نشان ميدهد و موفق ميشوند.بندورا ميگويد كه چون افراد داراي كارآمدي شخصي تصوري سطح بالا بر روي امور، كنترل بيشتري دارند، عدم اطمينان كمتري را تجربه ميكنند و كمتر ميترسند (سيف، 1385، ص 370).
نوجوانان و جوانان براي مديريت كردن زمان در انجام فعاليتها بايد از يكسري فنون بهره كافي را ببرند تا بتوانند بر زمان خود مديريت كنند، از جمله براي كارهاي خود هدف را مشخص كنند ،برنامهريزي در كارها داشته باشند، كارهاي خود را تجزيه كنند و آنرا از كوچك يا كم به بزرگتر يا زياد انجام دهد ، كارها را اولويتبندي كند، كارهاي موظفي را پيگيري كند كه آيا آن كار انجام شده يا خير و همچنين نگذارد كه تغييرات در برنامهها آن هارا مضطرب كند و استرس ايجاد كند.تغييرات پردامنه و سريع بلوغ موجب ميشود نوجوان تقدم و تأخر كارهايش را از دست بدهد. او نميتواند براي روزمرگياش اولويت خاصي را برگزيند و از اين رو ممكن است در امور درسي به افت و بيانگيزگي دچار شود يا تعادلي منطقي ميان ساعات بازي،خواب و كارهاي روزمره برقرار نكند. ممكن است انرژي زيادي براي يكي از فعاليتهاي روزمره صرف كند و ازكارهاي ديگر باز بماند، مشاوره و دادن اطلاعات و آگاهي در اين باره ضروري ميباشد.
نوجوانان و جوانان از جمله كساني هستند كه با درك اهميت زمان و استفاده صحيح از زمان ميتوانند علاوه بر اينكه خود، از زمان، بهره كافي ببرند به اهداف مورد نظر در محيط جامعه و مدرسه دست يابند.رسانهها با تحولاتي كه در جنبههاي مختلف از بعد فنآوري تجهيزاتي و حجم و روش داشتهاند به عنوان حاملان و منتقل كنندگان پيام، ميتوانند در باورها و افكار نوجوانان و جوانان موثر باشند. رسانهها بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافيايي، عقيدتي و فرهنگي، امكان حضور در همه نقاط جغرافيايي پيدا كردهاند.تاثيررسانه ها بر نوجوانان و جوانان با استفاده از ابزارهايي است كه آن ابزارها امكان اين تأثيرگذاري را معين ميكند.
صداوسيما به عنوان يكي از ابزارها در اين راستا مطرح است. چون نفوذ، حضور، نحوه بيان و شكل انتقال پيام در رسانه صدا و سيما به طرز ويژهاي است كه مخاطب را ميتواند با انواع و اقسام شگردها و روشهايي كه در آن وجوددارد به خود جلب كند. اين رسانه ميتواند در نحوه تغيير دگرگوني در نوجوانان و جوانان پرنفوذترين و موثرترين عامل باشد. البته نقش و سهم تلويزيون در تاثيرپذيري بر روي جوانان و نوجوانان حائز اهميت ميباشد، ضمن اينكه از تلويزيون در همه ساعات شبانهروز و در خانه ميتوان استفاده كرد. نقش آموزش رسانهها مهمتر از آموزش رسمي مراكز آموزشي مي باشد، زيرا دامنه كار مراكز آموزشي محدود است در صورتي كه آموزش از طريق وسايل ارتباط جمعي گسترده و هميشگي است. البته وسايل ارتباط جمعي خصوصاً تلويزيون آموزش را همراه با صحنههاي زنده ارائه ميدهد كه شوق بيشتري را براي يادگيري ايجاد مينمايد ، رسانهها بخصوص تلويزيون ميتواند تآثير خيلي زياد بر روي نوجوانان و جوانان داشته باشد. حال اين پرسش مطرح ميشود كه مديريت زمان در اين ميان چه نقشي را ايفا ميكند؟ همه ميدانند كه زمان ،گذراست و در اختيار ما نيست و فرصت از دست رفته جبران ناپذير است. پس مديريت اين سرمايه با چنين اهميتي چه مفهومي ميتواند داشته باشد؟ بسياري از صاحبنظران مديريت، بر اين باورند كه كاربرد مفهوم مديريت زمان، صحيح نيست و به جاي آن استفاده از برنامهريزي زمان، مطلوبتر است. با بررسيها و جستجوهايي كه در مراكز پژوهشي و دانشگاهي انجام شد،
تحقيقي با عنوان «بررسي ميزان مهارت مديريت زمان در نوجوانان و جوانان» به دست نيامده است، عمده بررسيها حول محور مديريت زمان بوده است كه نشان ميدهد اتلاف وقت زياد ميباشد و مديريت زمان اندك. در اين تحقيق سعي شد با بررسي ميزان مهارت نوجوانان و جوانان در مديريت زمان، مورد تحليل قرار گيرد. بنابراين در اين تحقيق در پي پاسخ به اين سؤال مي باشد كه آيا برنامهريزي براي كارهاي محوله از مديريت زمان، تبعيت ميكند؟ آيا توانايي مديريت زمان در نوجوانان بيشتر از جوانان است ؟ آيا بين مهارت مديريت زمان در نوجوانان و جوانان تفاوت وجود دارد؟ آيا نوجوانان و جوانان طبقه پايين با نوجوانان و جوانان طبقه بالاي جامعه از نظر مديريت زمان تفاوت دارند؟آيا نوجوانان و جوانان دختر نسبت به نوجوانان و جوانان پسر از مديريت زمان بهتر استفاده مي كنند؟آيا رابطه اي بين اتلاف وقت و مديريت زمان وجود دارد؟ايا بين ميزان مديريت زمان و ميزان تماشاي تلويزيون رابطه اي وجود دارد؟
1- Self-Regulation learning
2- Pintrich
3-Cognitive Strategies
4-Metacognitive Strategies
5-Resource Management Strategies
1- Zimmerman & Matinez- Pons